مرد فقیرى
آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت.
مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید.
روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند.
هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد
و روز بعد به مرد فقیر گفت:دیگر از تو کره نمى خرم،
تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است.
مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت:ما ترازویی نداریم و
یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار مى دادیم .
یقین داشته باش که:به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم!
اسامی خدا
اسم های خداونـد به زبـان فارسـی و انگلیـسی
الله
خدا
The Name Of God
الرحیم
مهربان
The Mercifull
الرحمن
بخشاینده
The Beneficent
الملک
پادشاه
The King
القدوس
مقدس
The Holy
الجبار
توانگر
The Compeller
العزیز
باشکوه
The Mighty
المهیمن
نگهدارنده
The Protector
المؤمن
اطمینان دهنده
The Guardian Of Faith
السلام
پاک و سلامتی بخش عالم
The Source Of Peace
الغفار
همیشه بخشاینده
The Forgiver
المصور
نگارگر، صورتگر
The Fashioner
البارئ
درست
The Evolver
الخالق
آفریننده
The Creator
المتكبر
بسیار بزرگ
The Majestic
العلیم
داناترین
The All Knowning
الفتاح
گشاینده (پیروزکننده)
The Opner
الرزاق
همیشه روزی دهنده
The Provider
الوهاب
نیک بخشاینده
The Bestover
القهار
فروکاهنده
The Subduer
المعز
عزیزکننده
The Honourer
الرافع
(به سوی خود) بالا برنده
The Exalter
الخافض
پست کننده، خوار کننده
The Abaser
الباسط
گستراننده، فراخ کننده روزی
The Expender
القابض
میراننده، بیرون کشنده جانها
The Constrictor
العدل
بینهایت عادل
The Just
الحكم
دادگر
The Judge
البصیر
بیناترین
The All Seeing
السمیع
شنواترین
The All Hearing
المذل
خوارکننده
The Dishonourer
الغفور
بسیار بخشاینده
The All-Forgiving
العظیم
بیانتها
The Great One
الحلیم
بسیار بردبار
The Forbearing One
الخبیر
آگاهترین
The Aware
اللطیف
آنکه بر بندگانش لطف دارد
The Subtle One
المغیث
نگاه دارنده، یاور
The Maintainer
الحفیظ
نگهدارنده
The Preserver
الكبیر
بزرگترین
The Most Great
العالی
بلند مرتبه
The Most High
الشكور
بسیار سپاسگزار (پاداش دهنده بزرگ است عمل کوچک را)
The Appreciative
المجیب
پاسخگو
The Responsive
الرقیب
نگهبان، بیننده و آماده
The Watchfull
الكریم
بسیار بخشنده
The Generous One
الجلیل
بسیار گرانقدر
The Sublime One
الحسیب
شمارنده
The Reckoner
الباعث
برانگیزنده مردگان
The Resurrector
المجید
بسیار لایق ستایش (در ذات و صفات خود عظیم و نسبت به بندگان بسیار با خیر و احسان است)
The Most Glorious One
الودود
دوست
The Loving
الحكیم
فرزانه، بسیار خردمند
The Wise
الواسع
گسترده، وسیع
The Far-Reaching
المتین
سخت (و نیز پاینده)
The Firm One
القوی
پرزور
The Most Strong
الوكیل
عهده دار همه امور بندگان و موجودات
The Trustee
الحق
راست، درست
The Truth
الشهید
بیننده
The Witness
المعید
بازگرداننده، دوباره زنده کننده
The Restorer
المبدئ
نخستین آفریننده
The Originator
المحصی
شمارنده
The Reckoner
الحمید
ستوده
The Praiseworthy
الواجد
یابنده
The Finder
القیوم
قائم به ذات (همه-آفرینندهای که کسی او را نیافرید)، پاینده
The Self-subsisting
الحی
زنده
The Alive
الممیت
میراننده، نابود کننده
The Creator Of Death
المحیی
زندگی بخش، هستی بخش
The Giver Of Life
القادر
توانا
The Able
الصمد
بینیاز
The Eternal
الاحد
یگانه (خدایی جز او نیست)
The One
الواحد
یکتا سرپرستی که همه ولایتها از اوست
The Unique
الماجد
بزرگوار
The Noble
الأخر
واپسین، آخر فناکننده موجود
The Last
الاول
نخستین، اول پدیدارکننده وجود
The First
المؤخر
فراپس دارنده، پس گذارنده چیزها و نهنده آنها بجای آنها
The Delayer
المقدم
فراپیش کشنده
The Expediter
المقتدر
تعیین کننده (قضا و قدر)، فراتر
The Powerful
البر
نیکوترین
The Source Of All Goodness
المتعالی
خود ستوده
The Most Exalted
الولی
دوست، یار و نگهبان
The Governor
الباطن
پنهان، همه دربرگیرنده
The Hiddeen
الظاهر
آشکار(پدیدار، هویدا)، همیشه پیروز
The Manifest
مالك الملك
فرمانروای جهان
The Eternal Owner Of Sovereignty
الرؤوف
بسیار دلسوز و مهربان
The Compassionate
العفو
درگذرنده(آمرزنده)، ناپدیدکننده گناهان
The Pardoner
المنتقم
انتقام گیر
The Avenger
التواب
همیشه توبه پذیر
The Acceptor Of Repentance
المغنی
بینیاز کننده، بسنده
The Enricher
الغنی
توانگر
The Self-Sufficient
الجامع
گردآورنده
The Gatherer
المقسط
عادل
The Equitable
ذو الجلال والاكرام
دارای شکوه و بخشش
The Lord Of Majesty and Bounty
الهادی
رهنما
The Guide
النور
روشنی
The Light
النافع
سودمند
The Beneficial
الضار
آزار دهنده (این صفت تنها در احادیث یافت میشود)
The Distresser
المانع
بازدارنده
The Preventer
الصبور
شکیبا
The Patient
الرشید
راهنما، آموزگار و دانای بیخطا
The Guide To The Right Path
الوارث
مالک نهایی تمام مخلوقات
The Supreme Inheritor
الباقی
ماندگار و واگردان نشدنی (تغییر ناپذیر)
The Everlasting
البدیع
سنجش ناپذیر، آفریننده
The Incomparable
تبریک میلاد منجی عالم بشریت مبارک
دل شود امشب شکوفا در زمین
میزند لبخند شادی بر زمین
آسمان دل تبسم میکند
روی ماهت را تجسم میکند
تقصیر من است که از اینکه کم میایی
وقتی که شدم اسیر غم میایی
این جمعه وجمعه های دیگر حرف است
ادم بشوم سه شنبه هم میایی
ارباب زمین امیر مریخ بیا!
تا نخل ستم بر کنی بیا!
از قول همه منتظران میگویم
ای پیر ترین جوان تاریخ بیا
بر چهره پر نورزنور مهدی صلوات
بر جان ودل صبور مهدی صلوات
تا امر فرج شود محیا بفرست
بر فرج وظهور مهدی صلوات
راز حرم علمدار کربلا
راز حرم علمدار کربلا
شیخ عباس 74 ساله، که 36 سال خادم حرم حضرت ابوالفضل العباس (ع) بوده، در مورد جریان آب دور قبر علمدار کربلا توضیحاتی داده است.
به
گزارش مهر، وی گفت: قبلا دو چشمه در سرداب مطهر وجود داشت که از 400 سال
قبل که آب لولهکشی نبود این آب مرتب میجوشید و از یک طرف وارد و از طرف
دیگر خارج میشد که مزه و طعم آن آب از بهترین آب معدنی امروز هم بهتر بود و
آن سرداب پله داشت مردم میآمدند و از آن آب به عنوان تبرک استفاده
میکردند که آب در تابستان خنک و در زمستان گرم بود.
اما بعد از دو ماه آب دوباره بالا آمد و به سرداب رسید و آن آب چشمهای کور شده را شفا میداد.
از 50 سال قبل تاکنون این آب در یک سطح ثابت مانده و نه کم و نه زیاد میشود.
وی ادامه داد: شما به خوبی میدانید اگر آب به مدت 10 روز در یک جا بماند گندیده میشود، اما این آب با وجود اینکه در ورودی آن بسته شده مانند گلاب میماند و در اطراف قبر مطهر حضرت اباالفضل حلقه زده و همچنان بسیار تازه و معطر مانده است.
ویژگی دوم آن که سطح آب بالاتر از قبر مطهر آقا ابوالفضل(ع) است آب از دیواره دور قبر به داخل نفوذ نمیکند.
هدف از آفرینش انسان چیست ؟چرا ما محکوم به زندگی کردن هستیم ؟
اگر انسان برای رسیدن به تکامل آفریده شده ، با توجه به اینکه خدا الرحم
الراحمین است ، چرا برای رسیدن به این کمالی که این روزها ما جوانها کمتر
در بین اطرافیان می بینیم ( یا اصلاً نمی بینیم ) ، زندگی در دنیا را با
این همه مصیبت و بد بختی انتخاب کرد ؟
مگر خداوند در قرآن نمی فرماید که " ان النسان لکفور " و یا " ان النسان
لکنود و انه علی ذالک لشهید " و . . . اگر خداوند خود می فرمایند که انسان
سخت ناسپاس و کفر کیش است و خود این را بهتر می داند و حتی می فرماید
"انسان بر نیک و بد کردار خویش آگاه است هر چند اینکه پرده های عذر بر خود
بیفکند " ، چه انتظار بس بزرگی که بخواهد در صراط مستقیم حرکت کند ؟
خدا خود می فرمایند که " عده ای قلیل از متأخرین مشتاقانه در ایمان از همه
پیشی گرفتند "( سوره واقعه ) خوب این عده قلیل از متأخران و جمع بسیار از
امتهای پیشین را یکجا به مقصود نهایی خود که کمال است می رساند و عدهء
بسیاری را که خداوند در جای جای قرآن صحبت از اعمال و عقوبت آنها می کند ،
از زیستن در این دنیای پوچ و بدبختی های متعاقب آن می رهانید .
چرا خدا انسان را خلق کرد ، اگر خود می گوید که انسان سخت ناسپاس و کفر کیش است ؟
تکلیف آنهایی که نمی توانند به کمال برسند چیست ؟ چرا ما محکوم به زیستن هستیم ؟
ويژگي هاي هدف گذاري خوب
هدف بايد روشن، واضح و مشخص باشد.
هدف بايد واقع بينانه باشد.
هدف بايد مكتوب، مدون و روي كاغذآورده شود.
هدف بايد در قالب يك جمله مثبت بيان شود.
هدف بايد تهييج كننده باشد.
هدف بايد كمي و قابل اندازه گيري باشد.
هدف بايد مقيد به زمان باشد.
هدف بايد قابليت اجرا و دست يافتني باشد.
هدف بايد در راستاي ماموريت ها و ارزشها تدوين شوند.
هدف بايد براي تمام اعضاء قابل فهم و قابل قبول باشد.
هدف بايد براي همه ذينفعان سودمند باشند.
هدف بايدمورد تائيد باشد.
هدف بايد انعطاف پذير باشند.
هدف بايد متناسب با منابع و امكانات تدوين گردد .
محاسن و مزاياي هدف گذاري :
هدف گذاري؛امكان اندازه گيري پيشرفت و بهبود را فراهم مي نمايد.
هدف گذاري؛انگيزه و روحيه تلاش را بهبود مي بخشد.
هدف گذاري؛ باعث ايجاد هماهنگي و وحدت مي گردد.
هدف گذاري؛ شرط لازم برنامه ريزي است ، برنامه بدون هدف بي معني است .
هدف گذاري ؛باعث تمركز بر فعاليت ها مي شود.
هدف گذاري؛ امكان تدوين شاخصها و معيارها و ارزيابي عملكرد را فراهم مي نمايد .
هدف گذاري؛ امكان مقايسه نتايج و پيامدها را فراهم مي كند.
هدف گذاري؛ انحراف در عملكرد ها و برنامه ها را مشخص مي كند.
هدف گذاري؛ ميزان كارايي و اثر بخشي سازمان را معين مي كند.
هدف گذاري؛ فعاليتهاي زايد را شناسايي و مشخص مي كند.
هدف گذاري ؛احتمال موفقيت را بيشتر مي كند.
هدف گذاري؛ باعث افزايش اعتماد به نفس مي شود.
هدف گذاري؛ باعث رشد و تعالي مي گردد.
مهمترین عامل هدف
یکی از مهارتهایی که مدیران و کارکنان باید در خود تقویت نمایند ، مهارت هدف گذاری است.اهداف کلی ، کیفی و مبهم قابلیت اندازه گیری و اثر بخشی نخواهد داشت .
چگونه اعتماد به نفسمان را تقویت کنیم ؟
رفقای خوب: بیشتر اوقاتتان را با آدمهایی بگذرانید که اعتماد به نفسشان بالاست. اگر این کار برایتان ممکن نیست، لااقل توی برنامه هر روزتان مدتی را برای همنشینی با افرادی اختصاص بدهید که خودباور و خودساختهاند. حقیقت این است که انرژی مثبت و نیروی درونی آدمها تا حدی مسری است. در حضور این آدمها اصلا لازم نیست کاری بکنید. کافی است کنارشان باشید و آنها حرف بزنند، رفتار کنند، زندگی کنند و شما تماشاگر باشید تا اعتماد به نفسشان کمکم به شما هم سرایت کند. ضمن این که چیزهای بسیاری را هم میشود از همین جماعت و با همین همنشینیهای ساده آموخت. گاهی تنها با آموختن و به کار بستن یک نکته تازه، مسیر زندگی آدم زیر و رو میشود.
آن یک نفر: تقریبا تمام آدمهای موفق دنیا یک مشاور دانا و قابل اعتماد داشتهاند. این مشاور یا معلم خوب ممکن است یکی از اعضای خانواده، یک دوست صمیمی، یک معلم مدرسه و یا اصلا یک شخص غریبه و خیرخواه باشد. ممکن است توی زندگیتان حضور داشته باشد یا ممکن است اصلا خودش زنده نباشد و شما از طریق آثاری که از او به جا مانده، از او کمک بگیرید. به هر حال، راهی که شما میخواهید طی کنید و هدفی که میخواهید به آن برسید، احتمالا پیش از شما هم دیگرانی در آن راه رفتهاند و به آن هدف رسیدهاند. مشورت با آن رفتهها و رسیدهها و همنشینی با آن آدمها، اعتماد به نفستان را برای رفتن و رسیدن تقویت میکند؛ ضمن این که سرعتِ رفتن و رسیدنتان را هم چند برابر میکند.
این حس دوستداشتنی : سعی کنید این را بفهمید که اعتماد به نفس فقط یک حس است. تا به حال برایتان پیش نیامده که در یک موقعیت خاص، این حس را تجربه کرده باشید؟ اگر قبلا توانسته باشید این حس را حتی برای یک بار تجربه کنید، قطعا باز هم میتوانید. چگونه؟ با فراهم آوردن مقدمات پدید آمدن آن حس. این همان چیزی است که ارزش تمرین هر روزه دارد. لااقل 15 دقیقه از هر روزتان را اختصاص بدهید به تجسم همان شرایطی که در آن، با حس اعتماد به نفس رفتار کردهاید. آن شرایط را با جزییات دقیق توی ذهنتان مرور کنید و به حستان در آن لحظه توجه کنید. پس از مدتی، همراه داشتن این احساس برایتان به شکل یک عادت درمیآید.
از مهارت تا اطمینان: پاواروتی سرشناسترین خواننده اپرای دنیاست. چندی پیش، او در مصاحبهای با یک روزنامه ایتالیایی گفته بود که هر روز لااقل 6 ساعت تمرین میکند و هنوز هم احساس میکند که هر روز، چیز تازهای درباره صدا و موسیقی یاد میگیرد. این تمرین و تمرین و تمرین که منجر به مهارت بیشتر میشود، یکی از لازمههای اعتماد به نفس است. در یک مهارت یا توانایی ویژهای که حس میکنید علاقه و اشتیاقتان برای آموختناش بیشتر است، سرمایهگذری کنید و بکوشید تا هر روز چیز تازهای در همان زمینه یاد بگیرید.
در جستجوی ارزشهای از دست نرفته: اگر توی زندگیتان ارزشهای قطعی و شناخته شدهای هست که واقعا باورشان دارید و میخواهید بهشان عمل کنید، خوب بشناسیدشان و مراقب باشید که ازشان تخطی نکنید. تخطی از این ارزشها به ویژه در آنهایی که زندگی آگاهانه را انتخاب کردهاند، موجب شعلهور شدن حس گناه و در هم شکسته شدن خانه اعتماد به نفس میشود. میتوانید این ارزشهای شخصی یا اعتقادی را فهرست کنید و زیر میز تحریرتان یا گوشه و کنار اتاق منزل یا اتاق کارتان نصب کنید تا ملکه ذهنتان شود. این پایبندی، پایههای عزت نفس و اعتماد به نفستان را محکم میکند.
از تو میپرسم خودم را: توی زندگیتان چه کسی یا چه کسانی را تحسین میکنید؟ چرا؟ به خاطر کدام ویژگی یا کدام ویژگیهایشان؟ پاسخ به این پرسشها را به دقت یادداشت کنید و فهرستی تهیه کنید تا ویژگیهای مورد علاقهتان همیشه جلوی چشمتان باشد. هر روز برای رسیدن و نزدیکتر شدن به این ویژگیها تلاش کنید.
فهرستهای بهدردبخور : چرا باید اعتماد به نفس داشته باشید؟ دلایلتان را فهرست کنید. در تهیه این فهرست، سختگیر نباشید. اگر همه آدمها بخواهند مته به خشخاش بگذارند و مو را از ماست بکشند، هیچ کس هیچ دلیل موجهی برای اعتماد به نفس نخواهد داشت. یک فهرست هم از آدمهایی تهیه کنید که به دلایلی در زمان گذشته یا حال، از خصوصیات خوب شما حرف زدهاند. حرفهای آنها را هم تا آنجا که یادتان هست، در فهرستتان بگنجانید و هر از گاهی به این دستنوشتههایتان نگاهی بیندازید.
حرمت نگه دارید: تا حالا کسی یا کسانی بهتان بیاحترامی کردهاند؟ آیا این اتفاق، زیاد تکرار میشود یا به ندرت برایتان اتفاق میافتد؟ اگر میزان تکرار این اتفاق، زیاد است و اگر نمیتوانید شخص یا اشخاصی را که بهتان بیاحترامی میکنند به رفتار صحیح مجاب کنید، از آنها دور شوید. آن روی این سکه هم در تقویت اعتماد به نفس حقیقی، موثر است. یعنی خودتان هم نباید به کسی بیاحترامی کنید. حتی با کسانی که از آنها خوشتان نمیآید با مهربانی رفتار کنید و این را برای خودتان به شکل یک عادت در بیاورید تا تاثیرش را در جذب دیگران و تقویت اعتماد به نفس خودتان مشاهده کنید.
روزی یک کار ترسناک: هر روز یکی از کارهایی را که همیشه ازشان واهمه داشتید و دارید، انجام بدهید. خیلی از ترسهایی که در زندگی ما وجود دارند و با ما زندگی میکنند، اجازه نمیدهند که ما قابلیتهایمان را بروز بدهیم. خودتان را مقید کنید که هر روز لااقل یک قدم از محدوده تنگ و تاریک این مرزها فراتر بروید و یکی از این حصارهای ترس را بشکنید. هر چه از این ترسها بیشتر فاصله بگیرید و بیشتر ازشان دوری کنید، ترسناکتر به نظر میرسند. در عوض، هر چه به آنها نزدیکتر شوید و بیشتر با آنها مواجه شوید، میبینید که چقدر راحت میشود از آن مرزهای خیالی رد شد.
در ستایش دانستن : با این همه کتاب و کتابخانه و شبکههای اطلاعرسانی، دیگر هیچ دلیل موجهی برای بیاطلاعی وجود ندارد. اگر بر حسب شرایط کار و زندگیتان احتیاج دارید که از چیزی یا چیزهایی سر در بیاورید، کوتاهی نکنید. خودتان را مجهز کنید به دانستن و بیشتر دانستن. به مطالعه منابع مختلف عادت کنید. تسلط و اطلاع کافی در زمینه شغلی منجر به افزایش اعتماد به نفس در محیط کار میشود. پس از کسب این تسلط، کمکم به سمت علایق و سلایق شخصیتان بروید و درباره آنها هم بیشتر و بیشتر بدانید تا پایههای خودباوریتان محکم شود.
ببخشید :خودتان را ببخشید. خب، هر کسی ممکن است هر از گاهی در طول زندگیاش به کارهای اشتباه و حتی احمقانهای دست بزند. سخت نگیرید. بگذارید دست درمانگرِ بخشش و بخشایش به شانهتان بخورد. باور کنید و ایمان داشته باشید که این نواقص هم جزو زندگی است و ما حتی برای اصلاح این نواقص هم به اعتماد به نفس احتیاج داریم.
از خدا جوییم توفیق ادب : حتی اگر خودتان هم جزو این آدمها نباشید، لابد دیدهاید آدمهایی را که تا دست از پا خطا میکنند یا اتفاق بدی برایشان میافتد، شروع میکنند به سرزنش خود و طوری با خودشان حرف میزنند که فقط بوی تحقیر از آن میآید. این کار، اعتماد به نفس را ویران میکند. اگر تا به حال هم اینگونه بودهاید؛ دیگر تمامش کنید. تمریناش آسان است. وقتی خودتان را مخاطب میکنید، حرمت خودتان را حفظ کنید. خودتان را در مقام کسی مورد خطاب قرار بدهید که ارزش عشق و ملاطفت و خوشرفتاری دارد. طوری با خودتان حرف بزنید که با عزیزترین عزیزانتان توی این دنیا. با خودتان مودب باشید تا بقیه هم حرمتتان را نشکنند و ادبِ حضورتان را حفظ کنند.
شروع از نقطه نهایی :اعتماد به نفس از بیرون به درون نمیآید. این حس، یک حس کاملا درونی است که البته آثار و برکاتش در بیرون از وجودتان هم ظاهر می شود. وقتی می خواهید کاری انجام بدهید یا به هدف خاصی برسید، همیشه از انتها شروع کنید. مثلا امروز یا فردا میخواهید چه کار کنید؟ کجا بروید؟ به چه هدفی برسید؟ چطور باشید؟ چگونه حرف بزنید؟ و . . . پس از پاسخ به این سوالها، یک لحظه چشمانتان را ببندید و توی ذهنتان سعی کنید خودتان را رسیده به آن نقطه هدف فرض کنید: در حال سخنرانی به همان نحو دلخواه، در حال رانندگی بدون اشتباه، در حال همکلامی بدون عصبانیت و . . . تصویر دلخواهتان را با تمام جرییاتاش در ذهنتان بسازید و دایما آن را پررنگتر و پررنگتر کنید تا لوازم و لواحق ذهنیاش هم برایتان ایجاد شود. این تصویر میشود عصای دستتان برای رسیدن به آنجا و آن شرایطی که دلتان میخواهد. مطمئن باشید.
مثبت باشید: مثبت باشید اما کمالگرا نه. مثبت بودن منجر به افزایش جاذبههای درونی و بیرونی میشود، در حالی که کمالگرایی افراطی، آدم را فلج میکند و باعث میشود آدم به خیلی از هدفهای دیگرش در زندگی نرسد. با مثبت بودن، هم در وجود خودتان احساس ارزشمندتری را تجربه میکنید، هم دیگران نسبت به شما این حس را پیدا میکنند. البته برای مثبت بودن، هیچ الزامی به انجام کارهای فوق العاده نیست. کافی است خوبیهای دیگران را سرمش زندگی خودتان کنید و تا آنجایی که از دستتان برمیآید، خیرخواه و یاریرسان باشید.
ظاهر از باطن پیروی میکند: نسبت به ظاهرتان بیتوجه نباشید. آراستگی ظاهری یک از لازمههای رسیدن به اعتماد به نفس حقیقی است. سعی کنید حتی در روزهایی که حس و حال چندان خوبی هم ندارید، باز هم ظاهرتان مرتب باشد و آراسته باشید. اتفاقا آن روزهایی که بیحوصلهترید، بیشتر باید به این نکته توجه کنید. این کار هم باید به شکل یک عادت دربیاید و البته این عادت هم از آن عادتهایی است که شمشیر دولبه است. یعنی با افراط در آن، از آن سوی بام اعتماد به نفس میافتید وباز هم خودباوریتان ضربه میخورد. پس برای این آراستگی، حد و مرز روشنی تعریف کنید.
انرژی تولید کنید: از انرژی درونیتان غافل نشوید. هر روز لااقل یک کار مثبت انجام بدهید که حس خوبی در درونتان ایجاد کند و در رابطه با این کار هم با هیچکسی حرف نزنید. این حس و انرژی مثبت درونی را فقط و فقط برای خودتان نگه دارید. این تمرین واقعا اثربخش است.
سلامت باشی:د به سلامتتان توجه داشته باشید. نرمش یا ورزش روزانه و منظم حتی در حد پیاده روی روزانه، دویدن، شنا و . . . کمککننده است. این طوری واقعا احساس میکنید که به جسمتان تسلط بیشتری دارید و این حس میتواند اعتماد به نفستان را هم تا حدی تقویت کند. هر روز، زمانی را برای گوش کردن به موزیک دلخواهتان کنار بگذارید و توی آن مدت، ذهنتان آزاد کنید تا پرواز کند و رویاهایتان را بازسازی کند.
تا پخته شود خامی :سفر چیز خوبی است، خصوصا برای شما که می خواهید اعتماد به نفستان را تقویت کنید. وقتی از محیط آشنایتان جدا میشوید و از آن فاصله میگیرید، دستتان برای رها شدن و افزایش اعتماد به نفس بازتر میشود چون در بسیاری از اوقات مجبور می شوید به نوعی با خودتان درگیر شوید و نیازهای معمولتان را مرتفع کنید. از این درگیری نترسید. نتیجهاش مثبت است.