استفان هاوکینگ دانشمند انگلیسی روز یکشنبه گذشته هشدار داد: "موجودات فضایی احتمالا وجود دارند اما بشر باید از تماس با آنها بپرهیزد چراکه عواقب ناخوشایندی در پی خواهد داشت."
استفان هاوکینگ دانشمند انگلیسی روز یکشنبه گذشته هشدار داد: "موجودات فضایی احتمالا وجود دارند اما بشر باید از تماس با آنها بپرهیزد چراکه عواقب ناخوشایندی در پی خواهد داشت."
محمود حاجزمان: «دیگر کافی است! من 20 سال است که به آسمان شب خیره شدهام و حتی یکبار نیز چیزی ندیدهام که در من سوءظنی ایجاد کند که شاید یک گردشگر فضایی آمده تا به زمین نگاهی بیاندازد.» این سخنان مارک تامپسون، عضو انجمن ستارهشناسی سلطنتی انگلستان و مجری برنامه نجومی بیبیسی است.
، وی با افراد زیادی برخورد داشته که میگفتند شیء پرنده ناشناسی یا همان یوفو را دیدهاند. به گفته وی، از نظر علمی این سخن آنها به طرز وحشتناکی سطحی است. آنها به احتمال زیاد یک چیز ناشناخته را دیدهاند و ممکن است به نظر برسد که آن شی پرواز میکند. هر چه که بوده، مطمئنا یک شیء بوده، اما به این معنی نیست که این شیء یک موجود فضایی است.
تامپسون میگوید که وی تاکنون چیزی ندیده که باعث شود فکر کند یوفوها منشاء فضایی دارند. اما در عین حال تاکید میکند که اگر از او سوال کنید که آیا فضاییها وجود دارند، با صدای بلند تصدیق خواهد کرد که «بله، آنها وجود دارند.» این موضوع که آیا یوفوها واقعا موجودات فضایی هستند، بحثی است که سابقه چند دهساله دارد. اما صرف نظر از این موضوع، سوال درباره حیات میکروبی در منظومه شمسی یا حیات هوشمند در کل عالم، یک موضوع مجزا و فریبنده است. اگر «آنها» آن بیرون باشند، و با توجه به هدف این مقاله بگذارید فرض کنیم که آنها وجود دارند، ما باید منتظر چه تعداد تمدن فضایی باشیم؟
اخترشناس آمریکایی، فرانک دریک، نخستین کسی بود که در دهه 1960 / 1340 نخستین جستجوی واقعی را برای سیگنالهای رادیویی بیگانگان فضایی در کیهان آغاز کرد. در کنار این جستجو، وی برای تخمین تعداد تمدنهای فضایی موجود در کهکشان راهشیری، که ما در عمل میتوانیم بیدرنگ با آنها ارتباط برقرار کنیم، معادلهای ارائه کرد.
معادله مشهور وی یک احتمال جالب است که با پارادوکس فرمی ارتباط زیبایی دارد. به طور خلاصه پاردوکس فرمی میگوید که «اندازه جهان هستی و عمر آن نشان میدهد که باید موجودات و تمدنهای فضایی پیشرفته دیگری وجود داشته باشند. اما اگر چنین است، پس چرا ما تاکنون آنها را ندیدهایم و این تمدنها به ما سر نزدهاند؟» پاردوکس فرمی بیان میکند که صرفنظر از تعداد تمدنهایی که از این رابطه استخراج میشوند، به نظر میرسد که مدارک چنین ارتباطات بین تمدنی دارای یک فقدان آشکار است.
معادله دریکاگر پارادوکس فرمی را کنار بگذاریم و از جنبه ریاضی به معادله دریک نگاه کنیم، این معادله در فرم اصلی خود به صورت زیر است:
N = R* × fp × ne × fl × fi × fc × L
شاید در نگاه اول این معادله خیلی ترسناک به نظر برسد، اما در حقیقت فهم آن بسیار ساده است. هدف این معادله این است که به جای حدسهای کلی، با استفاده از چند عدد که بر اساس دانش فعلی خود میتوانیم آنها را تخمین بزنیم، عدد جادویی N را به دست آوریم، عددی که تخمینی از تعداد تمدنهای قابل ارتباط در کهکشان راه شیری است.
بگذارید ابتدا با R*، نرخ متوسط شکلگیری ستارگان در کهکشان خود شروع کنیم. این ضریب عجیب به ما کمک میکند تا با درک تعداد ستارگانی که هر سال در کهکشان راه شیری متولد میشوند، دریابیم که چه تعداد تمدن فضایی هر سال ممکن است متولد شوند. تئوریهای موجود پیشنهاد میکنند که این عدد برای کهکشان راه شیری در حدود 10 ستاره در سال است.
ضریب دوم در معادله بالا، fp، بیانگر درصدی از ستارگان مذکور است که دارای سیاره هستند. بر اساس دانش فعلی ما، این عدد چیزی حدود 50 درصد است.
برای تخمین سایر ضرایب معادله بالا، نیازی نیست تا این حد از زمین دور شویم و کافی است تا نگاهی به منظومه شمسی خودمان داشته باشیم. ضریب ne بیانگر تعداد سیاراتی است که میتوانند میزبان حیات باشند. ضریب fl نیز بیانگر درصدی از این سیارات است که حیات در روی آنها میتواند شکل بگیرد. با نگاهی به منظومه شمسی میتوان گزینههای مختلفی را برای این ضرایب پیدا کرد.
به طور آشکار، زمین میتواند از حیات پشتیبانی کند و احتمالا در گذشته مریخ نیز چنین حالتی داشته است. این مطلب باعث میشود که عدد 2 را برای ضریب اول پیشنهاد کنیم، اما شاید لازم باشد که در تخمین خود قمرهای خاص منظومه شمسی (اروپا در مشتری و تیتان در زحل) را نیز در نظر بگیریم. اگرچه حیاتی که در این اقمار میتواند شکل بگیرد ممکن است خیلی ابتدایی یا عجیب باشد، اما در نظر گرفتن آنها ما را به عدد 4 برای ضریب ne میرساند. درصدی از این سیارات که حیات میتواند روی آنها شکل بگیرد حداقل 1 است، اما میتوان فرض کرد که اگر شرایط مناسب فراهم باشد، حیات در یک زمان نامعلوم و به یک شکل ناشناخته در همه آنها میتواند تکامل یابد. پس ضریب fl را همان 100 درصد در نظر میگیریم.
پس از مقادیر بالا، اکنون میتوان چند مقدار دقیق و قابل اعتماد را برای ضرایب نهایی معادله دریک در نظر گرفت. ضریب fi بیانگر درصدی از سیارات قابل سکونت است که حیات هوشمند در آنها تکامل یافته است. با توجه به اینکه در منظومه شمسی، ما تنها یک جا را سراغ داریم که چنین حیات هوشمندی روی آن شکل گرفته باشد، میتوان مقدار 25 درصد را برای این ضریب در نظر گرفت.
به گفته بنیاد ستی که مسولیت جستجوی حیات فرازمینی را بر عهده دارد، fc بیانگر «درصدی از تمدنهای فضایی است که به یک فناوری دست یافتهاند که میتواند نشانههای قابل ردیابی از وجود آنها در فضا به جا بگذارد.» در نتیجه این ضریب به مقدار ناچیز 1 درصد کاهش مییابد.
در نهایت به ضریب L میرسیم، مدت زمانی که تمدن مورد نظر نشانههای قابل ردیابی را در فضا پخش کرده است. اگر انسان را به عنوان نمونه در نظر بگیریم، دستیابی به چنین حدی از پیشرفت فناوری را میتوان در حدود 1000 سال تخمین زد.
عدد تکان دهندهاگر تمام اعدادی را که در بالا به آنها اشاره شد در معادله دریک قرار دهیم، به عدد تکان دهندهای خواهیم رسید: تعداد تمدنهای موجود در کهکشان راه شیری که ما قادریم همین لحظه با آنها ارتباط برقرار کنیم تنها 50 تمدن است! تخمین زده میشود که در حدود 400 میلیارد ستاره در کهکشان راه شیری وجود داشته باشد، اما از این میان تنها 50 تمدن فضایی وجود دارد که ما میتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم.
کافی است تا نگاهی به مقیاس پهناور کهکشان راه شیری بیاندازید که بیش از 100 هزار سال نوری پهنا دارد. آنگاه در مییابید که شانس ما برای اینکه در یک فاصله مناسب برای برقراری ارتباط با سایر تمدنهای فضایی باشیم، چقدر اندک است. مسالهای که خیلی ناامیدکننده به نظر میرسد.
اما آیا این بدان معناست که ما باید از تلاش خود برای یافتن حیات فرازمینی دست برداریم؟ با توجه به تعداد اندک آنها در کهکشان ما، یافتن سوزن در انبار کاه بسیار آسانتر به نظر میرسد. اما تامپسون اعتقاد دارد که بر خلاف این نکته، ما باید به جستجوی خود برای یافتن عموزادههای فضایی خود ادامه دهیم. به گفته وی مساله قابل توجه درباره نوع بشر، تمایل خدشهناپذیر او برای جستجو و اکتشاف است. اگرچه یافتن تمدنهای فضایی کار بسیار سختی است، اما این طبیعت ماست که برای آن تلاش کنیم. اگر گزینه دیگر این باشد که دست روی دست بگذاریم، هیچ کاری نکنیم، و فرض کنیم که ما تنها هستیم، به نظر شما بهتر است کدام گزینه را انتخاب کنیم؟
53276
کلیدواژه ها: نجوم - سیارات زمین مانند - موجودات فضایی -
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
یک نقاشی در وال کامونیکا، ایتالیا، مربوط به ۱۰٫۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح که برای مجسم کردن موجودات فضایی و همچنین نمایش خدایان یا اساطیر در ادیان آن زمان مورد استفاده قرار گرفته است.
زیست فرازمینی شکلهای زیست در جاهای غیر از کره زمین است.
این مسئله که آیا زیست آلی در جای دیگری از جهان وجود دارد و اینکه آیا ممکن است تمدن ماوراء زمینی وجود داشته باشد، موضوع مهمی برای دانشمندان و عموم مردم بودهاست. با وجود چنین واقعیتی که هیچ موجود زندهای در خارج از سیاره ما کشف نشده، علوم طبیعی جدید به قدری پیشرفت نمودهاند که اکنون میتوان این مسئله را بر مبنای علمی استواری بنیان نهاد. پژوهشهایی در این مورد به وسیله دانشمندانی که در بسیاری از زمینهها فعالیت دارند، در دست اجرا است.
محتویات |
ابتدا به نظر میآید که اطلاعات علمی موجود، امکان پخش گسترده حیات هوشمند در جهان را کاملاً تصدیق مینماید. اولا اگر موجودات زنده به طور طبیعی ضمن تکامل سیاره ما در زمین به وجود آمدهاند، چنین تصوری منطقی است که تکامل مشابهی میتواند در اجسام فضایی دیگر از نوع زمین صورت گیرد. نکته دوم نیز این است که کربن که اساس شیمیایی ماده زنده است، یکی از فراوانترین عناصر در جهان است. نکته سوم بدین شرح است که به وسیله روش اخترشناسی مولکولی ثابت گردیده سنتز مولکولهای آلی پیچیده که از آن حیات آلی میتواند به وجود آید، در تودههای گاز و گرد و غباری که فضای بین ستارهای را اشغال نمودهاند، انجام میگیرد. ولی تمام این مطالب در قلمرو استدلال نظری هستند، بگونهای که واقعیت این مسئله بسیار پیچیدهتر است.
آشکار است هنگامی که سیارات از گاز و گرد و غبار ایجاد میشوند، مولکولهای آلی موجود در این ماده نابود میشوند. یعنی آنکه برای ظاهر شدن موجودات زنده در یک سیاره لازمست که ابتدا، ترکیبات پیشزیستی در همان کره به وجود آید. به نظر میآید که حتی پخش گسترده مولکولهای آلی در فضای میانستارهای نمیتواند پیدایش زیست آلی را در سیاراتی مانند زمین تضمین نماید، حتی پیشگویی در این باره که حیات بتواند در اجسام فضایی دیگر ظاهر گردد، مشکل است. زیرا علم هنوز نمیتواند توضیح دهد که چگونه فرآیند حیرتانگیز تشکیل و سازمانیافتگی خود به خود ماده، صورت میگیرد.
بنا بر عقیده اخترفیزیکدان بلندپایه شوروی سابق یوسف اشکلوفسکی شاید بتوان تصور نمود که تمدن زمینی در کهکشان ما و حتی در ابرکهکشان منحصر بفرد باشد. استدلال او چنین است: اگر فرض کنیم که تمدنهای بسیاری در جهان موجود هستند. در آن صورت آنها به دلیل اینکه طبیعتا دارای تکامل یکسانی نیستند، باید دارای امکانات علمی و فنی متفاوتی باشند. به بیان دیگر باید تمدنهایی عقب ماندهتر و پیشرفتهتر از ما وجود داشته باشد. به ویژه باید حداقل چند تمدن بسیار پیشرفته یافت شود که بتواند انرژیهای معادل انرژی کهکشانهایشان را مهار کند.
میزان فعالیت علمی چنین تمدنهایی به اندازهای است که زمینیها نمیتوانند از آنها بیخبر باشند. ولی از آنجا که زمینیها نتوانستهاند نشانههایی از اینگونه فعالیتها را کشف نمایند، بنابراین چنین تمدنهایی وجود ندارد و اگر چنین تمدنهایی وجود ندارد، بطور کلی امکان موجودیت تمدنهای فرازمینی از بین میرود. زیرا در غیر اینصورت باید برخی از این تمدنها به تمدنهای بسیار پیشرفته تبدیل شود.
دانشمندان دیگر بر این عقیده دارند که علت کشف نشدن تمدنهای دیگر این نیست که آنها وجود ندارند، بلکه این مسئله دلایل دیگری دارد. وسولد تروئیتسکی (Vsevold Troitsky) عنصر وابسته فرهنگستان علوم شوروی سابق فرضیهای را به شرح زیر پیشنهاد نمودهاست:
مدل جهان داغ در حال انبساط، اولین مرحله تکامل را به نحوی مجسم میسازد که هیچ ستاره، سیاره و حتی مولکول و یا اتم وجود نداشتهاست (پیدایش جهان). تمام اینها پس از گذشت مدتی طولانی ایجاد شدند. بنابراین شرایط ضروری برای پیدایش موجودات زنده در مرحله خاصی از تاریخ جهان تکمیل گردد. طبق فرضیه تروئیتسکی پس از آن زیست عملاً بطور همزمان در اجسام فضایی مختلف به وجود آمد. مفهوم این مطلب آنست که هیچ تمدنی پیشرفتهتر از تمدن زمینی وجود ندارد. به همین دلیل ما نمیتوانیم اثری از آنها پیدا کنیم.
طبق نظر دانشمندان فعالیت تمدنهای دیگر در فضا در هر مرحلهای از تکامل که باشند، باید به وسیله مشکلات مربوط به تأمین انرژی محدود گردد. به عنوان مثال ایجاد فرستنده رادیویی نیرومند برای برقراری ارتباط با موجودات هوشمند دیگر در جهان، به وسیله فرستادن علائم در تمام جهات به انرژی عظیمی نیاز دارد که میتواند موجودیت این تمدن را به مخاطره اندازد. به علاوه، این طرح مستلزم کوششهای فراوانی است، در صورتی یک تمدن میتواند از عهده چنین طرحی برآید که آن را ضروری و بایسته تشخیص دهد. بنابراین این مسئله هنوز در دوره بررسی است. هیچ تمدنی در خارج از سیاره ما کشف نشدهاست و امیدی برای کشف حتی یکی از آنها بسیار ضعیف است.
به گفته پژوهشگر دانشگاهی، جی.آی. نان (G.I.Naon) از فرهنگستان علوم استونی، تحقیق درباره مسئله تمدنهای فرازمینی به ما کمک میکند که به نحو بهتری به مطالعه خودمان بپردازیم. بشریت در تکامل خود به مرحلهای قدم نهاده که بیش از هر وقت، از وحدت خود با جهان آگاه است، او میداند قوانین فیزیکی حاکم بر سیارهاش با قوانینی که بر بقیه جهان حکمفرماست، یکسان است.
امروزه دانستن این قوانین بدین مفهوم است که بتوانیم وظیفه و کارمان را به طور موثری طرح ریزی کنیم و آینده خود را بر مبنای اطلاعات علمی پیش بینی نمائیم. تحقیق درباره مسئله تمدنهای فرازمینی در سطح کنونی علوم طبیعی، یکی از موثرترین راههای دست یافتن به هدفهایمان است. بطور کلی با تلاش برای دانستن درباره امکان موجودیت تمدنهای دیگر، درباره موجودیت خود در فضا میآموزیم و تمدن خود را از چیزی که بازتاب این تمدن در آینه کیهانی است، مطالعه مینماییم.
زمانی که بشر زمینی در علوم ارتباطات آنقدر پیشرفت نکردهاست که بتواند بیرون از محیط زیست خودش را ببیند و بتواند با آن محیط رابطهای برقرار کند صرفاً به این دلیل نمیتواند بگوید در آن بیرون هیچکس نیست چنین تفکری ناشی از نخواستن و نتوانستن و فرار از دانستن است بلکه بهتر آنست که بگوید هنوز چشم و گوش بشر آنقدر قوی نشدهاند تا آن بیرون را ببینند و درک کنند اما واقعیت چیست؟ واقعیت این است که تکنولوژی ارتباطات ما هنوز آنقدر پیشرفت نکرده که بتوانیم چهان اطرافمان را بفهمیم در این راستا باید بگویم سرعت نهایی ارتباطات ما سرعت نور است که در مقیاس فضایی تقریباً فاقد ارزش است چرا؟ چون در ارتباط با نزدیکترین ستاره یعنی آلفا قنطورس ارسال و دریافت یک پیام ما حدود نه سال وقت میبرد اما در همین حال اگر پیاممان را بخواهیم به سوی دیگری از کهکشان خودمان ارسال کنیم هزاران سال وقت خواهد گرفت و طبیعتا چنین تکنولوژی در ارتباطات فرازمینی ناکارآمد است و مثل این میماند که ما بایستیم و همانند صدها سال پیش فردی را از فاصله چند صد کیلومتری با فریاد زدنمان با خبر کنیم به نظر شما آیا این احمقانه نیست پس در اینجا بهتر است تصور کنیم که موجودات فرازمینی پیشرفته پیامهایشان را فراتر از سرعت نور و با سامانههای پیشرفتهتر از ما به فضا میفرستند که ما به علت ندانستن این فناوری نسبت به آن کور هستیم و قادر به دریافت آن نیستیم کما اینکه همین حالا ممکن است ما در معرض پیامهای بیشمار اینچنینی از فضا باشیم.
با پیشرفت علم در قرن اخیر، حال دیگر میتوانیم پاسخهای روشن تری را درباره حیات و احتمال وجود آن در کیهان بیابیم. با احتساب شماره تخمینی سیارات عالم، دانشمندان محاسبه کردهاند احتمال اینکه ما تنها باشیم و به جز زمین در سراسر کائنات نشانی از حیات نباشد یک در ۱۰۰ میلیون است.
در هر کهکشان مانند راه شیری ۱۰۰ تا ۴۰۰ میلیارد ستاره وجود دارد و کیهانشناسان تخمین میزنند ۴۰۰ میلیارد کهکشان در عالم موجود است بنابراین پذیرفتنی نیست اگر بگوییم سیاره کوچک ما در کنار ستاره عادی مان تنها مکان پذیرای حیات در عالم است اما تنها زیستگاهی که تاکنون در عالم میشناسیم زمین خودمان است. در اینجا به دلیل گستردگی مطلب بحث درباره حیات در کیهان را به حوزه کوچک تر آن یعنی منظومه خورشیدی محدود خواهیم کرد و به احتمال وجود حیات و سیارات و اقمار پذیرای آن میپردازیم. {در آزمایش فیلادلفیامثل اینکه انسانها با موجودات فضایی برخورد داشتهاند.}
در منظومه خورشیدی غیر از زمین تنها سه گزینه وجود دارد که احتمال پیدایش حیات بر روی آنها بررسی میشود. میتوانیم با اطمینان بگوییم زیست در بهرام (مریخ)، یکی از ماههای مشتری - اروپا و یکی از ماههای کیوان به نام تیتان میتواند پدید بیاید. کمربند زیست خورشید شامل سه سیاره ناهید (زهره)، زمین و بهرام است. (کمربند زیستی در سامانه خورشیدی یعنی جایی که سیارهای با جو مناسب دارای آب به صورت مایع است و احتمال شکل گیری حیات تنها در این کمربند وجود دارد) سیاره زهره از لحاظ ظاهری شباهت زیادی به زمین دارد. جرم آنها با هم برابر است و ضمناً ترکیبات اتمسفری اولیه دو سیاره شباهت زیادی با هم داشتهاند اما سیاره زهره کمی نزدیک تر از زمین به خورشید است و این باعث عدم پایداری آب مایع در آن سیاره میشود. همچنین گاز کربنیکی که در جو آن قرار دارد باعث ایجاد خاصیت گلخانهای شدید شده و دمای آن را تا ۵۰۰ سانتی گراد میرساند. بنابراین میبینید که از شرایط ابتدایی حیات یعنی آب مایع و جو مناسب برخوردار نیست.
۱- بهرام (مریخ): سیاره دیگر کمربند حیات مریخ است که تاکنون بیش از دو گزینه دیگر کاوش شدهاست. در چند صد میلیون سال اول منظومه خورشیدی، مریخ نسبت به زمین شرایط بهتری برای پیدایش حیات داشته که به دلیل سریعتر سرد شدن مریخ بودهاست. همین زمینه شرایط پیدایش باکتریها را زیر پوسته مریخ ایجاد کرد. یعنی شرایط سطحی مریخ بسیار زودتر از زمین برای پیدایش زیست آماده شدهاست. یافتههای اخیر مریخنوردهای ناسا وجود آب در گذشته مریخ- احتمالاً حدود یک میلیارد سال قبل- را نیز تایید کردهاند. هرچند میزان آن و مدت زمان بقای آن همچنان مبهم است. علاوه بر این شواهدی دال بر وجود جوی ضخیم از co۲ در سالهای آغازین این سیاره وجود دارد. شاید در همین دوره زیست در زیر سطح مریخ یا حتی بر سطح آن فرصت رشد یافته باشد اما به دلیل میدان مغناطیسی و گرانش ضعیف مریخ (حدود ۳۸ درصد جو زمین) باد خورشیدی جو آن را بیش از پیش پراکنده ساخت و سبب بخار شدن یا فرو رفتن آبهای سطحی به زیر سطح مریخ و یخ زدن آنها شدهاست. اخیراً نیز مدار گردهای مریخ نشانههای امیدوار کنندهای را از وجود منابع یخ- آب زیر سطح مریخ یافتهاند.
بنابراین امکان زندگی بر روی مریخ کنونی بسیار کم است اما غیرممکن نیست. احتمالاً گرمای درونی آن به اندازهای هست که لایه زیرین یخ را گرم کند و محیطی نسبتاً مساعد را برای میکروبهای جان سخت مریخی ایجاد کنند. این باکتریها در صورت وجود در سوخت و سازشان تولیدکننده متان هستند. جالب این است که شواهد اخیر مدارگرد مریخ نشانههایی قطعی از وجود متان در جو مریخ دارد که یا بر اثر واپاشیهای حاصل از زندگی باکتریها به وجود میآیند یا بر اثر فعالیتهای پیوسته آتشفشانی در جو پخش میشوند. این که آیا در دوره ابتدایی مریخ حیات شکل گرفتهاست یا حتی هنوز هم باکتریهایی زیر لایههای سطحی آن- جایی که احتمالاً آب مایع وجود دارد- زنده ماندهاند هنوز بی پاسخ ماندهاست و جواب قطعی آن طی کاوشهای آینده حاصل میشود.
(شهاب سنگ مریخی ALH۸۴۰۰۱ که ۱۳۰۰۰ سال پیش در قطب جنوب سقوط کردهاست. در بزرگنمایی ۱۰۰ هزار برابر با میکروسکوپ الکترونی، ساختارهای کرم مانندی دیده میشود که دانشمندان آنها را مشابه سنگوارههای زیست ابتدایی میدانند. اما هیچ چیز هنوز قطعی نیست.) بنابراین هر دو سیاره موجود در کمربند حیات را بررسی کردیم. (البته غیر از زمین) اما ممکن است در هر منظومه کمربندهای حیات متعددی وجود داشته باشد یعنی قلمرو حیات ابتدایی محدود به کمربند حیات دور هر ستاره نیست. اگر سیارهای گازی اقماری بزرگ داشته باشد، نیروی جذر و مدی میان سیاره و اقمار درون این اقمار را گرم میکند. یعنی حتی اگر سیاره و قمرش نزدیک ستارهای هم نباشند، انرژی مورد نیاز حیات ابتدایی تأمین خواهد شد.
۲- اروپا: سطح این قمر مشتری را اقیانوسی نیمه عمیق از آب فراگرفته و روی آن را لایهای یخ ضخیم که شاید ضخامت آن ۱۰ تا ۱۵ کیلومتر باشد، پوشانیدهاست و این لایه یخ به دلایل مجاورت با خلأ همواره در حال شکست و ترمیم است. این قمر هم اندازه ماه زمین است و منبع گرمایی درونی آن در اثر مکش گرانشی مشتری و دیگر قمرها بر اروپا به وجود آمدهاست. این گرما یخهای زیرین را ذوب میکند، در عین حال فشار یخها باعث میشود آب بخار نشود، در نتیجه ممکن است نوعی از حیات در آب زیرین شکل گرفته باشد. شکلی از حیات که متفاوت از حیات شناخته شده زمین خواهد بود. چون ژرفای یخ به حدی است که نور خورشیدی از آن نمیگذرد بر همین اساس حیات وابسته به نور خورشید نمیتواند در آنجا شکل بگیرد. اینکه آیا حیاتی در آنجا آغاز شده و تا کجا متحول شدهاست را نمیدانیم. با شروع ماموریت مدارگرد جیمو (JIMO) و مطالعه قمرهای یخی مشتری، اطلاعات نسبتاً کامل تری را درباره احتمال حیات در اروپا به دست خواهیم آورد. تنها زمانی میتوانیم با قطعیت از حیات در اروپا صحبت کنیم که ناسا موفق شود کاوشگری را به اروپا بفرستد و با سوراخ کردن یخها، حیات دریایی را آزمایش کند که این امر با توجه به شرایط و ضخامت یخ به زودی امکانپذیر نیست.
(سطح یخی اروپا، شیارهای موجود یخهای ترک خورده سطح اروپا را از دید فضاپیمای گالیله در سال ۱۹۹۸ نشان میدهد.) ۳- تیتان: این قمر با قطری معادل ۵۱۵۰ کیلومتر دومین قمر بزرگ منظومه شمسی و حتی از سیارههای پلوتون و عطارد نیز بزرگ تر است. اما مهمترین ویژگی آن وجود جو قابل توجه آن است که از نظر ترکیبات و فشار سطحی به زمین بسیار شبیهاست. جو هر دو از نیتروژن (۱۷ درصد برای زمین و ۹۰ تا ۹۷ درصد برای تیتان) تشکیل شده و فشار جو در تیتان ۵/۱ برابر فشار جو در زمین است. البته دومین گاز فراوان در زمین اکسیژن و در تیتان متان است.
دورتا دور جو تیتان تا ارتفاع ۷۰۰ کیلومتری سطح غباری از ذرات متان وجود دارد. در عکسهایی که کاسینی اخیراً از این قمر بااهمیت گرفته نواحی تیره و روشن بسیاری دیده میشد. نواحی تیره احتمالاً دریاهای اتان و متان هستند که در دمای ۱۷۹- درجه سطح تیتان به وجود آمدهاند و نواحی روشن باید قارههایی بر سطح آن باشند. به دلیل دمای بسیار کم تیتان، احتمال وجود حیات در آن وجود ندارد اما این قمر ترکیبات آلی یعنی بلوکهای سازنده حیات را در خود جای دادهاست. بنابراین نمونهای عالی برای بررسی شرایط آغازین حیات است، یعنی چیزی شبیه زمین در ۵/۴ میلیارد سال پیش که اکنون میتوان سیر تکوین حیات را بر روی نمونهای آزمایشگاهی مطالعه کرد.
حال چگونه بر روی چنین قمری با اوضاع محیطی نه چندان مساعد حیات شکل میگیرد؟ تیتان یکی از مهمترین عاملها را دارا است و آن جوی پایدار است که مانند یک حفاظ محیط درون قمر را از فضای بیرون آن جدا میکند. مورد بعدی مانند پیدایش حیات ابتدایی بر روی زمین است. پرتوهای فرابنفش در برخورد با تیتان باعث شکسته شدن مولکولهای نیتروژن، متان و سایر مولکولها میشود و در نتیجه ترکیبات آلی بعدی شکل میگیرد. در نهایت چگالی ابرها به حدی میشود که امکان ریزش بارانهای هیدروکربنی را روی قمر بالا میبرد که در صورت روی دادن این پدیده مهم، دریاچهها و رودهایی از ترکیبات آلی سطح این قمر را میپوشاند. بنابراین شرایط حیات ابتدایی در مجاورت مولکولهای آلی مساعد تر میشود و در آن صورت ما شاهد آن چیزی خواهیم بود که در حدود ۵/۴ میلیارد سال پیش در زمین آغاز شدهاست، تاکنون به چنین موجودات هوشمندی ختم شود. بسیاری از این حدسیات بعد از فرود هویگنس و تجزیه و تحلیل کامل دادههای ارسالی آن قطعی خواهد شد.
با توجه به آنچه در بالا ذکر شد میبینیم احتمال این که در جای دیگری از منظومه شمسی هم بتواند شکل بگیرد صفر نیست. چنانچه شواهد حاکی از آن است که در زمانی دوردست در مریخ حیاتی ابتدایی وجود داشته و اکنون ممکن است در قمر اروپا ایجاد شده باشد و در آیندهای دور هم احتمال ایجاد آن بر تیتان وجود دارد، پس باید امیدوار باشیم که ما در این کیهان تنها نخواهیم بود.