روسریت را سفت ببند!!لباسهایت پوشیده باشد...
ارایش نکن حتی اگر راه دارد زیبا هم نباش...
دخترک پنهان کن خویش را..اینجا ایران است..
در دانشگاه هزاران خواستگار داری ولی تنها خواستگار یک شبند...
در خیابان هزاران راننده شخصی داری...
اما مقصد همه مکان خالیست وبس...
کمی که فکر کنی لرزه بر بدنت مینشیند...
دخترک اینجا چشم ها گرسنه تر از معده هاست...
سیراب شدن چشم ها خیالی باطل است...
از دید مردم اینجا اگر زشت باشی...هرزه ای...
اگر زیبا باشی فاحشه...
اگر اجتماعی برخورد کنی میگویند خراب است...
اگر سرد باشی میگویند قیمتش بالاست...
دخترک اینجا زن بودن دل شیر میخواهد..
اینجا باید مرد باشی تا بخواهی زن باشی...
مردانگی ات را...
با شکستن دل دختری که دیوانه ی توست..
ثابت نکن..
مردانگی ات را با غرور بی اندازه ات ..
به دختری که عاشق توست ثابت کن...
مردانگی را...
زمانی میتوانی نشان دهی که..
دختری با تمام تنهایی اش به تو تکیه کند...
که دختری با تکیه به غروره تو..به قدرت تو..
در این دنیای پر از نامردی..قدم بر دارد
تنهایی
خدایا....
جای سوره ای به نام عشق در قرانت خالیست...
که اینگونه اغاز شود...
وقسم به روزی که دلت را بشکنند....
و مرهمی جزخدایت نخواهی داشت...